معنی فارسی readoption

B1

به معنای پذیرش مجدد یا بازنگری یک سیاست یا طرح.

The act of adopting something again or revisiting a previous decision.

example
معنی(example):

بازنگری این سیاست برای بهبود ضروری بود.

مثال:

The readoption of the policy was necessary for improvement.

معنی(example):

پس از چندین گفت‌وگو، آنها بر روی بازنگری برنامه اصلی خود تصمیم گرفتند.

مثال:

After several discussions, they decided on the readoption of their original plan.

معنی فارسی کلمه readoption

: معنی readoption به فارسی

به معنای پذیرش مجدد یا بازنگری یک سیاست یا طرح.