معنی فارسی realistically

B2

واقع‌گرا، به گونه‌ای که به واقعیت نزدیک باشد و از انتظارات غیرواقعی دور شود.

In a way that is practical and sensible, considering the real situation.

adverb
معنی(adverb):

In a realistic manner.

example
معنی(example):

به طور واقع‌گرایانه، ما باید پروژه را تا هفته آینده تمام کنیم.

مثال:

Realistically, we should finish the project by next week.

معنی(example):

به طور واقع‌گرایانه، بعید است که راه حلی پیدا کنیم که برای همه مناسب باشد.

مثال:

Realistically, it's unlikely to find a solution that works for everyone.

معنی فارسی کلمه realistically

: معنی realistically به فارسی

واقع‌گرا، به گونه‌ای که به واقعیت نزدیک باشد و از انتظارات غیرواقعی دور شود.