معنی فارسی realness

B2

واقعیت، حالت یا کیفیت واقعی بودن یا حقیقی بودن چیزی.

The state or quality of being genuine or authentic.

noun
معنی(noun):

The state of being real; reality.

example
معنی(example):

واقعیت احساسات او در حین اجرای نمایش مشخص بود.

مثال:

The realness of her emotions was evident during the performance.

معنی(example):

ما باید واقعیت این اثر هنری را ارزیابی کنیم.

مثال:

We need to assess the realness of this artwork.

معنی فارسی کلمه realness

: معنی realness به فارسی

واقعیت، حالت یا کیفیت واقعی بودن یا حقیقی بودن چیزی.