معنی فارسی reappeared
B1دوباره ظاهر شدن، به ویژه پس از مدت طولانی ناپدید شدن.
To have appeared again after being gone.
- verb
verb
معنی(verb):
To appear again.
example
معنی(example):
گربه گمشده در باغ دوباره ظاهر شد.
مثال:
The missing cat reappeared in the garden.
معنی(example):
پس از ماهها، او بالاخره در دفتر دوباره ظاهر شد.
مثال:
After months, she finally reappeared at the office.
معنی فارسی کلمه reappeared
:
دوباره ظاهر شدن، به ویژه پس از مدت طولانی ناپدید شدن.