معنی فارسی reapplied
B1به کار بردن مجدد، درخواست دوباره چیزی یا انجام دوباره عملی.
To have applied something again in a past context.
- verb
verb
معنی(verb):
To apply again.
example
معنی(example):
او رنگ را به دیوار دوباره اعمال کرد.
مثال:
She reapplied the paint to the wall.
معنی(example):
او پس از بهروزرسانی پیشنهادش، دوباره برای کمک مالی درخواست داد.
مثال:
He reapplied for the grant after updating his proposal.
معنی فارسی کلمه reapplied
:
به کار بردن مجدد، درخواست دوباره چیزی یا انجام دوباره عملی.