معنی فارسی reasonal
B1مرتبط با دلیل یا استدلال؛ منطقی.
Pertaining to reason or rationale; logical.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
معلم توضیحی منطقی برای موضوع دشوار ارائه داد.
مثال:
The teacher provided a reasonal explanation for the difficult topic.
معنی(example):
استدلالهای منطقی او به خوبی ساختاربندی شده و قانعکننده بودند.
مثال:
His reasonal arguments were well-structured and convincing.
معنی فارسی کلمه reasonal
:
مرتبط با دلیل یا استدلال؛ منطقی.