معنی فارسی reassimilation

B1

فرآیند یا عمل ادغام دوباره به یک جامعه یا محیط.

The process or act of integrating back into a society or environment.

example
معنی(example):

ادغام دوباره می‌تواند برای بسیاری از افراد چالش برانگیز باشد.

مثال:

Reassimilation can be challenging for many individuals.

معنی(example):

فرآیند ادغام دوباره معمولاً با برنامه‌های اجتماعی پشتیبانی می‌شود.

مثال:

The process of reassimilation is often supported by community programs.

معنی فارسی کلمه reassimilation

: معنی reassimilation به فارسی

فرآیند یا عمل ادغام دوباره به یک جامعه یا محیط.