معنی فارسی reattaches
B1وصل دوباره یا جایگذاری مجدد چیزی که قبلاً جدا شده است.
To attach something again that has previously been detached.
- verb
verb
معنی(verb):
To attach again.
example
معنی(example):
او نقاشی را به دیوار دوباره وصل میکند.
مثال:
He reattaches the painting to the wall.
معنی(example):
او قطعات شکسته اسباب بازی را دوباره وصل میکند.
مثال:
She reattaches the broken parts of the toy.
معنی فارسی کلمه reattaches
:
وصل دوباره یا جایگذاری مجدد چیزی که قبلاً جدا شده است.