معنی فارسی reattempted
B1بار دیگر تلاش کردن برای انجام کاری.
To try again to accomplish a task previously attempted.
- verb
verb
معنی(verb):
To attempt again.
example
معنی(example):
او پس از مطالعه بیشتر امتحان را دوباره امتحان کرد.
مثال:
She reattempted the exam after studying harder.
معنی(example):
تیم وظیفه را با استراتژی جدید دوباره تلاش کردند.
مثال:
The team reattempted the task with a new strategy.
معنی فارسی کلمه reattempted
:
بار دیگر تلاش کردن برای انجام کاری.