معنی فارسی rebellious

B2 /ɹəˈbɛliəs/

سرکش، انسانی که به طور مداوم در برابر قوانین، سنت‌ها یا اقتدار اعتراض می‌کند.

Showing a desire to resist authority, control, or convention.

adjective
معنی(adjective):

Showing rebellion.

example
معنی(example):

نوجوان سرکش اغلب از قوانین والدینش سرپیچی می‌کرد.

مثال:

The rebellious teenager often ignored his parents' rules.

معنی(example):

روح سرکش او، دیگران را برای ایستادن در برابر اعتقاداتشان الهام بخشید.

مثال:

Her rebellious spirit inspired others to stand up for their beliefs.

معنی فارسی کلمه rebellious

: معنی rebellious به فارسی

سرکش، انسانی که به طور مداوم در برابر قوانین، سنت‌ها یا اقتدار اعتراض می‌کند.