معنی فارسی reblade
B1تبدیل یا تعویض تیغههای یک وسیله، به ویژه برای بهبود کارایی و عملکرد.
To replace or sharpen the blade of a tool or implement.
- VERB
example
معنی(example):
من نیاز دارم تیغههای اسکیت خود را برای عملکرد بهتر تعویض کنم.
مثال:
I need to reblade my skates for better performance.
معنی(example):
بعد از چند ماه، وقت آن است که تیغههای چوبهای هاکی را تعویض کنیم.
مثال:
After a few months, it's time to reblade the hockey sticks.
معنی فارسی کلمه reblade
:
تبدیل یا تعویض تیغههای یک وسیله، به ویژه برای بهبود کارایی و عملکرد.