معنی فارسی rebone
B1دوباره شکل دادن یا تغییر دادن شیء به منظور بهبود ظاهر یا وضعیت آن.
To reshape or reconstruct something to improve its appearance or condition.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند تصمیم گرفت تا مجسمه را دوباره شکل دهد تا واقعیتر به نظر برسد.
مثال:
The artist decided to rebone the sculpture to make it more lifelike.
معنی(example):
پس از تصادف، مکانیک مجبور شد تا فریم خودرو را دوباره شکل دهد.
مثال:
After the accident, the mechanic had to rebone the car's frame.
معنی فارسی کلمه rebone
:
دوباره شکل دادن یا تغییر دادن شیء به منظور بهبود ظاهر یا وضعیت آن.