معنی فارسی rebooked

B1

دوباره رزرو کردن، به ویژه در مورد گذشته.

To have booked a flight or accommodation again.

verb
معنی(verb):

To book again.

example
معنی(example):

او بعد از تغییر برنامه، بلیت‌هایش را دوباره رزرو کرد.

مثال:

She rebooked her tickets after the schedule changed.

معنی(example):

او به دلیل تضاد، بلیت‌های کنسرت را دوباره رزرو کرد.

مثال:

He rebooked the concert tickets because of a conflict.

معنی فارسی کلمه rebooked

: معنی rebooked به فارسی

دوباره رزرو کردن، به ویژه در مورد گذشته.