معنی فارسی rebote
B1برگشت، انحراف یا تغییر مسیر چیزی پس از برخورد با سطحی.
The act of bouncing back after hitting a surface.
- NOUN
example
معنی(example):
توپ به شدت از دیوار برگشت.
مثال:
The ball made a strong rebote off the wall.
معنی(example):
ما شاهد یک برگشت فوقالعاده در طول بازی بودیم.
مثال:
We witnessed a spectacular rebote during the game.
معنی فارسی کلمه rebote
:
برگشت، انحراف یا تغییر مسیر چیزی پس از برخورد با سطحی.