معنی فارسی rebuffed

B1

رد شده، شخصی که درخواستی از او دریافت شده و با بی‌مهری پاسخ داده شده است.

To have been rejected or dismissed in response to a suggestion or request.

verb
معنی(verb):

To refuse; to offer sudden or harsh resistance; to turn down or shut out.

معنی(verb):

To buff again.

example
معنی(example):

وقتی او برای افزایش حقوق درخواست داد، رد شد.

مثال:

She was rebuffed when she asked for a raise.

معنی(example):

بعد از رد شدن توسط همکارانش، او احساس شرمندگی کرد.

مثال:

He felt embarrassed after being rebuffed by his colleagues.

معنی فارسی کلمه rebuffed

: معنی rebuffed به فارسی

رد شده، شخصی که درخواستی از او دریافت شده و با بی‌مهری پاسخ داده شده است.