معنی فارسی rebutment

C1

عمل رد کردن یا پاسخ دادن به یک ادعا یا نظریه؛ اغلب در زمینه حقوقی یا بحث‌های علمی.

The act of refuting or countering a statement or argument.

example
معنی(example):

پاسخ‌دهی به اظهارات او لازم بود تا حقیقت را روشن کند.

مثال:

The rebutment of his statements was necessary to clarify the truth.

معنی(example):

پاسخ‌دهی او در بحث به خوبی پذیرفته شد.

مثال:

Her rebutment was well-received in the debate.

معنی فارسی کلمه rebutment

: معنی rebutment به فارسی

عمل رد کردن یا پاسخ دادن به یک ادعا یا نظریه؛ اغلب در زمینه حقوقی یا بحث‌های علمی.