معنی فارسی recapturing
B1دوباره به تصویر کشیدن یا بازآفرینی چیزی در حال حاضر یا در آینده.
The process of capturing something again, especially the essence or essence of it.
- verb
verb
معنی(verb):
To capture something for a second or subsequent time, especially after a loss.
مثال:
New engine designs permit the vehicle to recapture the kinetic energy lost through braking.
example
معنی(example):
این مستند لحظاتی از گذشته را دوباره به تصویر می‌کشد.
مثال:
The documentary is recapturing moments from the past.
معنی(example):
او جوهره داستان اصلی را در اقتباس خود دوباره به تصویر می‌کشد.
مثال:
She is recapturing the essence of the original story in her adaptation.
معنی فارسی کلمه recapturing
:
دوباره به تصویر کشیدن یا بازآفرینی چیزی در حال حاضر یا در آینده.
