معنی فارسی recency

B1

نزدیکی زمانی، مفهوم زمان وقوع یک رویداد و تأثیر آن بر ادراک.

The state of being recent; the quality of having occurred not long ago.

example
معنی(example):

نزدیکی زمانی این رویداد آن را برای جامعه تأثیرگذارتر کرد.

مثال:

The recency of the event made it more impactful for the community.

معنی(example):

اثر نزدیکی زمانی در مطالعات حافظه به وفور مشاهده می‌شود.

مثال:

Recency effects are often observed in memory studies.

معنی فارسی کلمه recency

: معنی recency به فارسی

نزدیکی زمانی، مفهوم زمان وقوع یک رویداد و تأثیر آن بر ادراک.