معنی فارسی recessions
B2زمانی که فعالیت‌های اقتصادی به طور قابل توجهی کاهش می‌یابد و تولید ناخالص داخلی منفی است.
Periods of economic decline characterized by a decrease in GDP and increased unemployment.
- noun
noun
معنی(noun):
The act or an instance of receding or withdrawing.
معنی(noun):
A period of reduced economic activity
معنی(noun):
The ceremonial filing out of clergy and/or choir at the end of a church service.
معنی(noun):
The act of ceding something back.
example
معنی(example):
کشور در دهه گذشته با چندین رکود اقتصادی مواجه بود.
مثال:
The country faced several recessions in the last decade.
معنی(example):
رکودهای اقتصادی می‌توانند منجر به افزایش نرخ بیکاری شوند.
مثال:
Recessions can lead to increased unemployment rates.
معنی فارسی کلمه recessions
:
زمانی که فعالیت‌های اقتصادی به طور قابل توجهی کاهش می‌یابد و تولید ناخالص داخلی منفی است.
