معنی فارسی rechallenged
B1به چالش کشیده شدن مجدد، حالتی که فرد یا گروه با چالشهای جدید روبرو میشود.
To be faced again with challenges, often implying growth or improvement.
- VERB
example
معنی(example):
او با وظایف جدید در کار به چالش کشیده شده احساس کرد.
مثال:
She felt rechallenged by the new tasks at work.
معنی(example):
آنها پس از بهبود عملکرد قبلی خود به چالش کشیده شدند.
مثال:
They were rechallenged after improving their previous performance.
معنی فارسی کلمه rechallenged
:
به چالش کشیده شدن مجدد، حالتی که فرد یا گروه با چالشهای جدید روبرو میشود.