معنی فارسی reciprocation
B1عمل یا فرایند متقابلسازی، تبادل و پاسخ به رفتارهای دیگران.
The act of responding to an action or gesture with a corresponding one.
- NOUN
example
معنی(example):
متقابلسازی برای حفظ روابط سالم ضروری است.
مثال:
Reciprocation is essential for maintaining healthy relationships.
معنی(example):
متقابل سازي مهربانی آنها دوستی قویای را به وجود آورد.
مثال:
Their reciprocation of kindness built a strong friendship.
معنی فارسی کلمه reciprocation
:
عمل یا فرایند متقابلسازی، تبادل و پاسخ به رفتارهای دیگران.