معنی فارسی reclimbed

B1

دوباره به سمت بالا رفتن یا صعود کردن به یک مکان مرتفع.

To climb back up again after having already descended.

example
معنی(example):

پس از اینکه طوفان صاف شد، او دوباره به کوه بالا رفت.

مثال:

He reclimbed the mountain after the storm cleared.

معنی(example):

او دوباره به تپه بالا رفت تا دوباره از منظره لذت ببرد.

مثال:

She reclimbed the hill to enjoy the view again.

معنی فارسی کلمه reclimbed

: معنی reclimbed به فارسی

دوباره به سمت بالا رفتن یا صعود کردن به یک مکان مرتفع.