معنی فارسی recoated

B1

زمانی که یک لایه جدید بر روی لایه قبلی اعمال می‌شود.

Having been covered again with a layer of substance, typically paint or finish.

verb
معنی(verb):

To coat again (as with paint).

example
معنی(example):

کف به لایه جدیدی پوشش داده شد تا درخشش و دوام آن بازگردانده شود.

مثال:

The floor was recoated to restore its shine and durability.

معنی(example):

پس از چندین سال، مبلمان دوباره پوشش داده شد تا از خراش‌ها محافظت شود.

مثال:

After several years, the furniture was recoated to protect it from scratches.

معنی فارسی کلمه recoated

: معنی recoated به فارسی

زمانی که یک لایه جدید بر روی لایه قبلی اعمال می‌شود.