معنی فارسی recomposes
B1دوباره تنظیم کردن به معنای تجدید ساختار یک اثر هنری یا ادبی برای بهبود کیفیت و اثرگذاری آن است.
To compose again or rearrange elements in a new way.
- verb
verb
معنی(verb):
To compose or construct again.
مثال:
to dissolve and recompose a substance
معنی(verb):
To bring (oneself) back to a state of calm.
example
معنی(example):
هنرمند تصویر را دوباره تنظیم میکند تا زیبایی آن را افزایش دهد.
مثال:
The artist recomposes the image to enhance its beauty.
معنی(example):
او معمولاً اشعارش را برای بهتر شدن جریان دوباره تنظیم میکند.
مثال:
She often recomposes her poems for better flow.
معنی فارسی کلمه recomposes
:
دوباره تنظیم کردن به معنای تجدید ساختار یک اثر هنری یا ادبی برای بهبود کیفیت و اثرگذاری آن است.