معنی فارسی recomposition
B1دوباره ترکیب، فرآیند تغییر یا تنظیم ترکیب یک گروه یا مجموعه.
The act of reorganizing or restructuring something, typically used in technical or creative contexts.
- noun
noun
معنی(noun):
Composition again or anew; the process or result of recomposing
example
معنی(example):
دوباره ترکیب تیم به نتایج بهتری منجر شد.
مثال:
The recomposition of the team led to better results.
معنی(example):
دوباره ترکیب داده‌ها به فرایند تحلیل کمک کرد.
مثال:
Recomposition of the data helped in the analysis process.
معنی فارسی کلمه recomposition
:
دوباره ترکیب، فرآیند تغییر یا تنظیم ترکیب یک گروه یا مجموعه.
