معنی فارسی recompounded
B1دوباره ترکیب شده، به معنی ترکیب مجدد چیزی از قبل موجود است.
Something that has been combined or mixed again.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دستور پخت دوباره ترکیب شده، چرخشی جدید به آن غذا داد.
مثال:
The recompounded recipe brought a new twist to the dish.
معنی(example):
او نسخه دوباره ترکیب شدهای از کوکتل کلاسیک تهیه کرد.
مثال:
She prepared a recompounded version of the classic cocktail.
معنی فارسی کلمه recompounded
:
دوباره ترکیب شده، به معنی ترکیب مجدد چیزی از قبل موجود است.