معنی فارسی reconfirmed
B1تأیید مجدد یک چیز یا رویداد، به معنای اطمینان حاصل کردن از صحت اطلاعات.
To confirm something again or to verify the details once more.
- verb
verb
معنی(verb):
To confirm again; to establish more firmly
معنی(verb):
(travel) To advise an airline of your intention to use a reservation, or risk cancellation.
example
معنی(example):
جلسه دوباره تأیید شد تا از حضور همه اطمینان حاصل شود.
مثال:
The meeting was reconfirmed to ensure everyone could attend.
معنی(example):
او قرار ملاقاتش را دوباره تأیید کرد.
مثال:
He reconfirmed his appointment for the doctor.
معنی فارسی کلمه reconfirmed
:
تأیید مجدد یک چیز یا رویداد، به معنای اطمینان حاصل کردن از صحت اطلاعات.
