معنی فارسی reconned
B1واژهای است که به عمل تجسس اشاره دارد.
Past tense of recon, meaning to carry out reconnaissance.
- verb
verb
معنی(verb):
Reconnoiter.
example
معنی(example):
تیم قبل از ماموریت منطقه را تجسس کرد.
مثال:
The team reconned the area before the mission.
معنی(example):
آنها چندین مکان را تجسس کردند تا بهترین نقطه را پیدا کنند.
مثال:
They reconned several locations to find the best spot.
معنی فارسی کلمه reconned
:
واژهای است که به عمل تجسس اشاره دارد.