معنی فارسی reconstitutions
B1عمل یا فرآیند بازگشت به شکل یا وضعیت قبلی.
The process of restoring something to its previous state.
- noun
noun
معنی(noun):
The process or result of reconstituting
معنی(noun):
Restoration, reconstruction
معنی(noun):
The addition of water to dehydrated food
example
معنی(example):
بازسازی‌های این مستندات برای این مطالعه بسیار حیاتی بود.
مثال:
The reconstitutions of the documents were crucial for the study.
معنی(example):
این پروژه شامل بازسازی‌های رویدادهای تاریخی بود.
مثال:
The project included reconstitutions of historical events.
معنی فارسی کلمه reconstitutions
:
عمل یا فرآیند بازگشت به شکل یا وضعیت قبلی.
