معنی فارسی reconstructional
B1مرتبط با عمل بازسازی، به ویژه در زمینه‌های مانند ساختمان یا تاریخ.
Pertaining to the act of reconstructing, especially in contexts like architecture or history.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تلاش‌های بازسازی بعد از فاجعه ستودنی بود.
مثال:
The reconstructional efforts after the disaster were commendable.
معنی(example):
او در معماری بازسازی تخصص دارد.
مثال:
He specializes in reconstructional architecture.
معنی فارسی کلمه reconstructional
:
مرتبط با عمل بازسازی، به ویژه در زمینه‌های مانند ساختمان یا تاریخ.
