معنی فارسی recontemplating
B1بازنگری، دوباره فکر کردن به یک موضوع یا تصمیم قبلی و ارزیابی مجدد آن.
To think about something again, especially in a new way or from a different perspective.
- VERB
example
معنی(example):
او در حال بازنگری در تصمیم خود درباره نقل مکان به شهر جدید است.
مثال:
She is recontemplating her decision about moving to a new city.
معنی(example):
پس از چند روز، او شروع به بازنگری در انتخابهای قبلی خود کرد.
مثال:
After some days, he started recontemplating his previous choices.
معنی فارسی کلمه recontemplating
:
بازنگری، دوباره فکر کردن به یک موضوع یا تصمیم قبلی و ارزیابی مجدد آن.