معنی فارسی recontribution

B1

پرداخت یا کمک مجدد به یک پروژه یا فعالیت برای اطمینان از پیشرفت یا موفقیت آن.

The act of contributing again to a cause or project.

example
معنی(example):

کمک مجدد منابع به جامعه برای بازسازی کمک کرد.

مثال:

The recontribution of resources helped the community rebuild.

معنی(example):

کمک مجدد او به خیریه بسیار مورد تقدیر قرار گرفت.

مثال:

Her recontribution to the charity was greatly appreciated.

معنی فارسی کلمه recontribution

: معنی recontribution به فارسی

پرداخت یا کمک مجدد به یک پروژه یا فعالیت برای اطمینان از پیشرفت یا موفقیت آن.