معنی فارسی recontrolling

B1

فرایند دوباره کنترل کردن، به منظور تنظیم یا مدیریت یک سیستم یا عناصر آن.

The process of exerting control again, typically to manage or adjust a system or its elements.

example
معنی(example):

دوباره کنترل کردن متغیرها برای دستیابی به نتایج دقیق ضروری است.

مثال:

Recontrolling the variables is essential for accurate results.

معنی(example):

او در حال دوباره کنترل کردن داده‌هاست تا مطمئن شود همه چیز درست است.

مثال:

She is recontrolling the data to ensure everything is correct.

معنی فارسی کلمه recontrolling

: معنی recontrolling به فارسی

فرایند دوباره کنترل کردن، به منظور تنظیم یا مدیریت یک سیستم یا عناصر آن.