معنی فارسی reconvening
B1عمل دوباره ملاقات کردن یا جمع شدن گروهی بعد از یک وقفه
The act of meeting again after a break.
- verb
verb
معنی(verb):
To resume something that has been convened and then paused.
معنی(verb):
To come together again.
مثال:
We will reconvene after lunch to discuss the outstanding points on the agenda.
example
معنی(example):
دوباره ملاقات شورای شهر برای هفته آینده برنامه‌ریزی شده‌است.
مثال:
The reconvening of the council is scheduled for next week.
معنی(example):
دوباره جمع شدن به ما این امکان را می‌دهد که جزئیات را نهایی کنیم.
مثال:
Reconvening will allow us to finalize the details.
معنی فارسی کلمه reconvening
:
عمل دوباره ملاقات کردن یا جمع شدن گروهی بعد از یک وقفه
