معنی فارسی recoupment
B1عمل یا فرآیند بازپسگیری یا جبران کردن.
The act of recovering or regaining something lost.
- NOUN
example
معنی(example):
شرکت امیدوار به جبران خسارتهای خود پس از بحران مالی است.
مثال:
The company hopes for recoupment of its losses after the financial crisis.
معنی(example):
جبران خسارت برای کسب و کارهایی که با هزینههای غیرمنتظره مواجه شدند ضروری است.
مثال:
Recoupment is essential for businesses that faced unexpected expenses.
معنی فارسی کلمه recoupment
:
عمل یا فرآیند بازپسگیری یا جبران کردن.