معنی فارسی recreatory
B1تفریحی، مربوط به سرگرمی و فعالیتهای لذتبخش.
Relating to recreation; providing enjoyment and relaxation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
امکانات تفریحی در پارک فوقالعاده است.
مثال:
The recreatory facilities at the park are amazing.
معنی(example):
آنها یک منطقه تفریحی برای بازدیدکنندگان ساختهاند تا استراحت کنند.
مثال:
They built a recreatory area for visitors to relax.
معنی فارسی کلمه recreatory
:
تفریحی، مربوط به سرگرمی و فعالیتهای لذتبخش.