معنی فارسی red-

B1

پرچم قرمز به نشانه خطر یا اهمیت خاص در موقعیت‌های مختلف استفاده می‌شود.

A flag of red color, typically used to indicate warning or caution.

example
معنی(example):

هشدار پرچم قرمز ما را به خطر آگاه می‌کند.

مثال:

The red-flagged warning alerts us to danger.

معنی(example):

بسیاری از ورزشکاران در مسابقات از تجهیزات علامت‌گذاری شده با رنگ قرمز استفاده می‌کنند.

مثال:

Many athletes use red-marked equipment in competitions.

معنی فارسی کلمه red-

: معنی red- به فارسی

پرچم قرمز به نشانه خطر یا اهمیت خاص در موقعیت‌های مختلف استفاده می‌شود.