معنی فارسی red-headed

A2

قید توصیفی که به شخصی با موهای قرمز اشاره دارد.

Descriptive term for someone with red hair.

adjective
معنی(adjective):

Having red hair

معنی(adjective):

Having a red head

example
معنی(example):

او یک پسر مو قرمز است که بسکتبال بازی می‌کند.

مثال:

He is a red-headed boy who plays basketball.

معنی(example):

دختر مو قرمز در مسابقه هنر برنده شد.

مثال:

The red-headed girl won the art competition.

معنی فارسی کلمه red-headed

: معنی red-headed به فارسی

قید توصیفی که به شخصی با موهای قرمز اشاره دارد.