معنی فارسی redawn
B1عمل بازآفرینی یا تجدید تصویری از زیبایی یک منظره یا لحظه.
To depict or recreate again, typically referring to natural beauty.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند تلاش میکرد زیبایی طلوع آفتاب را دوباره به تصویر بکشد.
مثال:
The artist sought to redawn the beauty of the sunrise.
معنی(example):
دوباره کشیدن اثر نقاشی نور را بهخوبی ثبت کرد.
مثال:
Redawning the painting captured the light perfectly.
معنی فارسی کلمه redawn
:
عمل بازآفرینی یا تجدید تصویری از زیبایی یک منظره یا لحظه.