معنی فارسی reddle
B2نوعی پودر قرمز رنگ که برای رنگآمیزی یا علامتگذاری از آن استفاده میشود.
A red powder used for marking animals or coloring.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
Red ochre
verb
معنی(verb):
To redden.
example
معنی(example):
او از ردل برای علامت زدن به گوسفندان استفاده کرد.
مثال:
He used reddle to mark the sheep.
معنی(example):
نقاش ردل را به رنگهایش اضافه کرد.
مثال:
The painter mixed reddle into his colors.
معنی فارسی کلمه reddle
:
نوعی پودر قرمز رنگ که برای رنگآمیزی یا علامتگذاری از آن استفاده میشود.