معنی فارسی reddsman

B1

فردی که وظیفه نظارت و مراقبت از فرآیند پرورش و تخم‌گذاری ماهی‌ها را دارد.

A person responsible for overseeing the breeding and spawning of fish.

example
معنی(example):

رددمن مسئول نظارت بر پرورش ماهی است.

مثال:

The reddsman is responsible for overseeing fish breeding.

معنی(example):

یک رددمن اطمینان حاصل می‌کند که محیط برای تخم‌گذاری مناسب است.

مثال:

A reddsman ensures that the environment is suitable for spawning.

معنی فارسی کلمه reddsman

: معنی reddsman به فارسی

فردی که وظیفه نظارت و مراقبت از فرآیند پرورش و تخم‌گذاری ماهی‌ها را دارد.