معنی فارسی redefying

B1

عمل بازتعریف کردن، به ویژه در زمینه‌ای به‌روز یا نوآورانه.

The act of defining something again or in a new context.

example
معنی(example):

آنها در حال بازتعریف روش‌های سنتی تدریس هستند.

مثال:

They are redefying traditional methods of teaching.

معنی(example):

این تکنولوژی جدید طرز بیان ما را بازتعریف می‌کند.

مثال:

This new technology is redefying the way we communicate.

معنی فارسی کلمه redefying

: معنی redefying به فارسی

عمل بازتعریف کردن، به ویژه در زمینه‌ای به‌روز یا نوآورانه.