معنی فارسی redelegating
B1عمل واگذاری مجدد به شخص یا گروه دیگری.
The act of delegating something again.
- VERB
example
معنی(example):
مدیر در حال واگذاری دوباره وظایف برای بهبود کارایی است.
مثال:
The manager is redelegating tasks to improve efficiency.
معنی(example):
با واگذاری دوباره، تیم امیدوار است عملکرد خود را بهبود بخشد.
مثال:
By redelegating, the team hopes to enhance their performance.
معنی فارسی کلمه redelegating
:
عمل واگذاری مجدد به شخص یا گروه دیگری.