معنی فارسی redissolubleness

B1

حل شدگی مجدد، به قابلیت یک ماده برای دوباره حل شدن اشاره دارد.

The quality or state of being redissoluble.

example
معنی(example):

حل شدگی مجدد ماده برای کاربردهای آن ضروری است.

مثال:

The redissolubleness of the material is essential for its applications.

معنی(example):

دانشمندان به مطالعه حل شدگی مجدد ترکیبات مختلف می‌پردازند.

مثال:

Scientists study the redissolubleness of various compounds.

معنی فارسی کلمه redissolubleness

: معنی redissolubleness به فارسی

حل شدگی مجدد، به قابلیت یک ماده برای دوباره حل شدن اشاره دارد.