معنی فارسی redo
B1دوباره انجام دادن یک کار، معمولاً به منظور اصلاح یا بهبود بخشیدن به آن.
To perform again; to do something over in order to improve or correct it.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A repeated action; a doing again, refurbishment, etc.
verb
معنی(verb):
To do again.
example
معنی(example):
اگر اشتباهی مرتکب شدی، همیشه میتوانی کارت را دوباره انجام دهی.
مثال:
If you make a mistake, you can always redo your work.
معنی(example):
او تصمیم گرفت که تکالیفش را دوباره انجام دهد بعد از اینکه متوجه شد اشتباه است.
مثال:
She decided to redo her homework after realizing it was incorrect.
معنی فارسی کلمه redo
:
دوباره انجام دادن یک کار، معمولاً به منظور اصلاح یا بهبود بخشیدن به آن.