معنی فارسی redpilled

B1

به حالت یا مرحله‌ای اطلاق می‌شود که فرد نسبت به واقعیت‌های پنهان آگاه شده و از اطلاعات نادیده گرفته‌شده آگاه می‌شود.

Describes someone who has awakened to a different perspective and become aware of hidden truths.

example
معنی(example):

بعد از خواندن مقالات، او احساس کرد که درباره نقش رسانه‌ها قرمزپیل شده است.

مثال:

After reading the articles, she felt redpilled about the media's role.

معنی(example):

او پس از یادگیری حقیقت خودش را قرمزپیل می‌داند.

مثال:

He considers himself redpilled after learning the truth.

معنی فارسی کلمه redpilled

: معنی redpilled به فارسی

به حالت یا مرحله‌ای اطلاق می‌شود که فرد نسبت به واقعیت‌های پنهان آگاه شده و از اطلاعات نادیده گرفته‌شده آگاه می‌شود.