معنی فارسی redriving

B1

عمل دوباره بارگذاری یا انتقال دادن اطلاعات، داده یا سیستم برای بهبود عملکرد

The act of driving something again, typically used in technical contexts.

example
معنی(example):

دوباره بارگذاری ویدئو کیفیت آن را به طور قابل توجهی بهبود بخشید.

مثال:

Redriving the video improved its quality significantly.

معنی(example):

تکنسین در حال دوباره بارگذاری سیستم ها است تا اطمینان حاصل کند که به خوبی کار می کنند.

مثال:

The technician is redriving the systems to ensure they work well.

معنی فارسی کلمه redriving

: معنی redriving به فارسی

عمل دوباره بارگذاری یا انتقال دادن اطلاعات، داده یا سیستم برای بهبود عملکرد