معنی فارسی reducibly
B1به معنای قابلیت کاهش یا سادهسازی گرفتن به صورت قید.
In a manner that can be reduced or simplified.
- ADVERB
example
معنی(example):
مسئله میتواند به طور قابل کاهش برای درک آسانتر ساده شود.
مثال:
The problem can be reducibly simplified for easier understanding.
معنی(example):
معادله به طور قابل کاهش برای یافتن راهحل دستکاری شد.
مثال:
The equation was reducibly manipulated to find the solution.
معنی فارسی کلمه reducibly
:
به معنای قابلیت کاهش یا سادهسازی گرفتن به صورت قید.