معنی فارسی redundant/redundant
B2اضافی، چیزی که لازم نیست و تکراری است یا هیچ ارزش افزودهای به اطلاعات یا جمله نمیدهد.
Not or no longer needed or useful; superfluous.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این گزارش اضافی بود زیرا همان اطلاعات را تکرار میکرد.
مثال:
The report was redundant because it repeated the same information.
معنی(example):
استفاده از دو کلمه مشابه در یک جمله معمولاً اضافی است.
مثال:
Using two similar words in one sentence is often redundant.
معنی فارسی کلمه redundant/redundant
:اضافی، چیزی که لازم نیست و تکراری است یا هیچ ارزش افزودهای به اطلاعات یا جمله نمیدهد.