معنی فارسی reecho

B1

انعکاس مجدد صدا یا حس در مکان یا ذهن.

To echo again or to resonate.

example
معنی(example):

صدا در سالن خالی شروع به طنین انداختن کرد.

مثال:

The sound began to reecho in the empty hall.

معنی(example):

خنده او برای روزها در ذهنم طنین انداخته خواهد شد.

مثال:

Her laughter will reecho in my mind for days.

معنی فارسی کلمه reecho

: معنی reecho به فارسی

انعکاس مجدد صدا یا حس در مکان یا ذهن.